بخش دوم
ابوبکر صدیق -رضی الله عنه-
از خلافت تا وفات
همچنان که گفته شد: رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- در روز دوشنبه دوازدهم ماه ربیعالأول سال یازدهم هجری در منزل حضرت عایشه -رضی الله عنها- در مدینه وفات یافت.
ساعاتی پس از وفات آن بزرگوار مسلمانان در مورد انتخاب و بیعت جانشین او تلاش و مشاوره خویش را آغاز کردند!
هنوز آفتاب روز دوشنبه غروب ننموده بود که ابوبکر صدیق -رضی الله عنه- را به عنوان جانشین رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- برگزیدند و بعد از آن بود که کار غسل و کفن و اقامه نماز و دفن او را انجام دادند!
انتخاب ابوبکر صدیق به عنوان خلیفه و رهبر مسلمانان و اولویت دادن به آن انتخاب در برابر دفن حضرت محمّد -صلى الله علیه وسلم- که او از هر کسی برایشان عزیزتر بود، حرکت و گام بسیار بزرگ و مهم و پیشرفتهای به شمار میآمد.
این موضوع نشانگر نقش و اهمیت قضیة حکومت و اهمیت وجود حاکم و خلیفه و امام مسلمین است که امور مردم را اداره، و دستورات خداوند را به اجرا بگذارد.
حتی برای چند روزی و یا ساعاتی هم نباید مقام امامت و خلافت از حاکم و فرمانروایی مسلمان خالی باشد، و لازم است قضیة انتخاب و بیعت با خلیفه و رهبر، بر هر موضوع دیگری مقدم داشته شود، و این درست همان کاری بود که اصحاب بزرگوار رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- آن را عملی نمودند.
بخش سوم
عمربن خطاب -رضی الله عنه-
از خلافت تا شهادت
در بخش قبلی گفتیم که: ابوبکر درروز سهشنبه بیست و دوم ماه جمادیالآخر سال سیزدهم هجری وفات یافت، و حضرت عمربن خطاب بر پیکر او نماز میت خواند و همان روز دفن گردید.
در همان روز بزرگان اصحاب و اهل حل و عقد از جمله عمربن خطاب اجتماعی را ترتیب دادند. و توصیه و پیشنهاد مکتوب حضرت ابوبکر را در مورد جانشینی حضرت عمر -رضی الله عنه- مورد بررسی قرار دادند.
پس از گفتگو و تبادل نظر در همان نشست، اهل حل و عقد با انتخاب حضرت عمر به عنوان خلیفة مسلمین موافقت نموده و با او بیعت کردند!
بدین ترتیب مقام خلافت هیچگاه خالی نماند و بلافاصله پس از مرگ ابوبکر صدیق اصحاب با انتخاب خلیفة بعدی جالی خالی او را پر کردند و عمربن خطاب را جانشین او نمودند، درست همان کاری را که در زمان وفات رسول خدا انجام داده بودند که در همان روز وفات ایشان با ابوبکر صدیق بیعت کردند، تکرار نمودند!
بخش چهارم
در بخش قبلی راجع به ضربت خوردن و وصیت عمر فاروق در مورد تشکیل شورای شش نفره مرکب از اصحاب رسول خدا -صلى الله علیه وسلم- و اینکه به ابوطلحه انصاری توصیه فرمود که همراه با پنجاه نفر از مردم انصار از شورای انتخاب خلیفه محافظت نمایند، همچنین راجع به توصیه او به مقداد بن اسود، که سه روز تمام را مواظب ایشان باشد، اگر از میان خود کسی را برای خلافت برنگزیدند، همه آنان را زندانی کند، سخن گفتیم.
همچنین یادآور شدیم که حضرت عمر فاروق در شب یکشنبه اول ماه محرم سال 24 هجری وفات یافت و در بامداد همان روز پس از اقامه نماز میت به صورت دسته جمعی و به امامت صهیب رومی در کنار رسول خدا و حضرت ابوبکر صدیق به خاک سپرده شد.
اینک سیر رویدادها را پیگیری مینماییم و با شورای شش نفره انتخاب خلیفه که در واقع هر شش نفر کاندید مقام خلافت به شمار میآمدند، و در آن مدت سه روز که حضرت عمر تعیین نموده بود، باید کسی را به عنوان خلیفه برمیگزیدند، همراه میشویم!
بخش پنجم
حضرت علیبن ابیطالب -رضی الله عنه-
از خلافت تا شهادت
شورشیان پیرو عبدالله بن سبای یهودی در نهایت به هدف خود که از میان برداشتن حضرت عثمان بن عفان بود، دست یافتند و قبل از غروب آفتاب روز جمعه هجدهم ماه ذیالحجه سال سی و پنج هجری او را به شهادت رسانیدند!
«غافقی بن حرب عکی» یکی از سرکردگان آنان عملاً به مدینه حاکم شده بود، و «عبداللهبن سبأ» یهودی ابلیس اصلی نیز آنان را توصیه و همراهی میکرد.
غافقی بن حرب در ایام اشغال مدینه و محاصرة منزل حضرت عثمان فرماندهی و سرکردگی سبأیان را بر عهده داشت و این سرکردگی او در روزهای پس از شهادت حضرت عثمان نیز ادامه پیدا کرد.
این بدان معنا بود که مدینه در آن روزها زیر سلطه و حاکمیت شورشیان سبأی قرار گرفته بود.
قبل از شهادت حضرت عثمان سبأیان در مورد خلیفة پس از او اتفاق نظر نداشتند و هر یک برای جانشینی او شخصی را مدنظر داشتند!
همچنان که قبلاً گفتیم: شورشیان سبأی سه دسته بودند، که از مصر و کوفه و بصره به مدینه آمده بودند، سبأیان مصر (علیالظاهر) از حضرت علیبن ابیطالب سبأیان کوفه از زبیربن عوام و سبأیان مصر از طلحهبن عبیدالله حمایت میکردند!
تنها در مورد کشتن حضرت عثمان و ایجاد تباهی و ناهنجاری در زندگی سیاسی و اجتماعی مسلمانان و به وجود آوردند پراکندگی بود، که اتباع عبدالله بن سبای یهودی با هم اتفاق نظر داشتند! به همین خاطر بود که پس از کشتن حضرت عثمان قضیه جانشینی او را به طور جدّی مورد توجه قرار ندادند!
این برای اولین بار بود که مسلمانان روزهایی را بدون رهبر و خلیفه به سر میبردند.
چندین روز از شهادت حضرت عثمان میگذشت، سرکردگان باند برانداز سبأیه دچار پریشانی و سردرگمی شده بودند و افراد توطئهگر و شیطنتپیشهای همچون عبدالله بن سبأ، غافقیبن حرب و اشتر نخعی و حکیم بن جبله چگونه میخواستند در اوضاع و احوال تازه عمل کنند! به هر صورت برای حل مشکل، کاری را لازم بود انجام دهند!